هادیان، استاد روابط بینالملل: نفع ما بازگشت به برجام است/ نیرویی در داخل وضع موجود را ترجیح میدهد/احتمالاً تا یک سال و نیم تا دو سال دیگر توافقات با آمریکا انجام میشود/عربستان برای پیشبرد اهدافش نیاز به آرامش دارد؛ به نفع ما بود که مسائلمان را حل کنیم
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۷۶۹۷۰
پایگاه خبری جماران: یک استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران معتقد است، «باید به برجام برگردیم و نفع ما بازگشت به برجام است. البته نیرویی در داخل معتقد است که اگر امر بین وضع موجود و برجام باشد، وضع موجود را ترجیح میدهند».
هادیان، که از چهره های شناخته شده ی موضوعات مربوط به روابط ایران و آمریکاست، با اشاره به زمزمه های توافق موقت دو کشور، می گوید: «این تفاهم موقت بیشتر دستاورد سیاسی خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با دکتر ناصر هادیان در ادامه می آید:
بعد از 7 سال ارتباط مجدد بین ایران و عربستان صورت گرفت. به نظر شما مهترین دلیلی که دوباره این ارتباط از سر گرفته شد چه بود؟
تغییراتی در عربستان اتفاق افتاده که منجر به یک آرایش جدیدی از قدرت شد که همین امر شرایط خاصی را برای ریاض رقم زد. چند سالی طول کشید تا عربستان متوجه شود دنیا دست چه کسی است. اهداف درازمدت و میانمدت و کوتاهمدت برای کشور خود چیدند و از جمله این اهداف برنامه 2030 که برای آنها اهمیت به سزایی دارد. عربستان به این جمعبندی رسیده که برای موفقیت، نیاز به آرامش دارد و باید چندین مسأله را حل کند. همچنین باید منابع امنیت خود را تأمین و متعدد کند و فقط تکیه به آمریکا نداشته باشند. لذا به این نتیجه رسیدند که به سمت قدرتهای دیگر نیز بروند. در نتیجه رابطه با چین و دیگر کشورها را برقرار کردند.
اتفاقاتی که در خلیج فارس افتاد، حملاتی که به آرامکو شد و خصوصاً مسائلی که در یمن شکل گرفت در مجموع استراتژی رهبران عربستان را متفاوت کرد و آنها را به این سمت سوق داد که برای رسیدن به این اهداف نیاز دارند برنامه تامین امنیت خود را متعدد و متنوع کنند. در این راستا به دو جهت پیش رفتند، که یک جهت دخالت چین در این ماجراست و دیگری این است که باید مسائل خود را در منطقه حل و فصل کند.
بنابراین، به این جمع بندی رسیدند که باید سیاست های خود را تغییر بدهند. این موضوعات باعث شد که با ایران رابطه دیگری داشته باشند.
برای ایران چه اتفاقی افتاد که تن به چنین ارتباط مجددی داد؟
ایران علاقهمند به این کار بود. به دلیل اینکه خصومت با عربستان برای ما پرضرر شد. نه فقط در رابطه دوگانه بلکه عربستان 33 سال علیه ما اقدامات گستردهای را در عرصههای متفاوت آغاز کرده بودند. بدون اینکه هزینه چندانی پرداخت کند و ما در منظومه استراتژیک خود عربستان را تا 6-5 سال پیش تهدید نمیدانستیم. آنها را کوچکتر از این میدانستیم که دشمن قلمداد کنیم. دشمن را آمریکا و اسرائیل میدانستیم. البته تهدید سومی هم به نام هرج و مرج در منطقه بود. در چند سال اخیر عربستان برای ما تبدیل به یک تهدید شده بود.
در نتیجه سطح هزینه جنگ را برای عربستان افزایش دادیم. لذا به یمن کمک کردیم. عربستان 33 سال تلاش کرده بود که کشورهای اروپایی و حتی مالزی، اندونزی را از ما دور کند و به نحوی فشار بیاورد که با ما تعامل نداشته باشند یا خصومت داشته باشند. حتی گروههایی را داخل ایران تعذیه میکردند. در بلوچستان، کردستان، خوزستان، خصوصاً در مدارسی که اطراف ایران در پاکستان، افغانستان و... هزینه میکرد. طالبان و گروههای رادیکال علیه ایران ترغیب می کردند. مدیا و رسانههای اطراف به همین نحو عمل کردند و خصومتورزی زیادی علیه ما داشتند؛ ما هم تلاش می کردیم هزینه اقدامات عربستان را زیاد کنیم و البته این برای ما هم هزینه زیادی داشت و در کل به نفع ما بود و عقل حکم میکرد مسائل خود را با عربستان حل کنیم.
کشور چین در رابطه با ایران و عربستان چطور می بینید؟
با توجه به اتفاقات اخیر ظاهرا چین به این جمعبندی رسیده که آمریکا تامینکننده امنیت منابع انرژی برای چینیها نیست و خود باید این کار را بکنند. اهمیت استراتژیک خاورمیانه برای آمریکایی ها کاهش یافته اما آن را از سیاست خود، حذف نمیکنند. اما برای چین افزایش یافته است. چین به دو دلیل اصلی نیاز به خاورمیانه دارد. اول، تامین امنیت منابع انرژی که خود باید این کار را انجام بدهد تا ثبات در منطقه حاصل شود. به علاوه بازار منطقه، سرمایهگذاری در منطقه، منافع اقتصادی که دارد. بنابراین، دیدگاهی که در خاورمیانه دارد ده سال پیش نداشت.
در حال حاضر آمریکا تلاش دارد که چین را مهار کند تا قدرت مسلط منطقه شرق آسیا چین نشود، نه اینکه چالش جهانی برای آمریکا شود. چین 25 سال فاصله دارد تا امریکا را در سطح نظام بینالمللی مورد چالش قرار دهد. امریکا تنها قدرت جهانی است و عمدتاً به خاطر نیروی دریایی امریکا و دلار و اقتصاد است و چین هم قدرت رو به ظهور است. این وضعیت نظام بینالملل است. چین با این دریافت به این سمت میآید که نقش برجسته تری در خاورمیانه ایفا کند و بر این باور است ایران قدرت تخریب زیادی دارد و یک منبع انرژی مطمئنی برای چین به شمار می آید.
در نهایت وقتی جنگ سرد خیلی فشردهتری بین آمریکا و چین برقرار شود عربستان و امارات به سمت آمریکا میروند، ولی مطمئن است ایران به سمت آمریکا نمیرود. لذا ایران به دو دلیل مهم است. یک اینکه منبع مطمئن انرژی است و دوم اینکه مهار ایران برای اینکه فعالیتهای بیثبات در منطقه نداشته باشد، مهم است. عربستان نیز تا حدود زیادی همه اینها را میخواهد و قطعاً از ما بیشتر نفوذ دارد.
بر این باور هستند یک ضلع برقراری مجدد رابطه عربستان وایران امریکا بود چطور تحلیل می کنید؟
آمریکا را هم باید در نظر داشت. آن چه که در داخل و خارج کشور بحث میشود و برخی براین باور هستند ارتباط مجدد ایران و عربستان به ضرر آمریکاست را قبول نمیکنم. غیرممکن است که امریکا از منابع اطلاعاتی لازم در عربستان اطلاعات لازم را نداشته باشد و غیرممکن است عربستان آمریکا را مطلع نکند از اینکه میخواهد این کار را انجام دهد. پس نمیتوان پذیرفت امریکا در جریان نبوده است. مهمترین منتفع این داستان عربستان است که بسیار هوشمندانه بازی کرد.
حرکت دیگر این بود که اگر جنگی بین ایران و آمریکا یا اسرائیل رخ دهد احتمال وجود دارد که عربستان و امارات مورد حمله قرار میگیرند. لذا عربستان تلاش کرد یک حاشیه امنی ایجاد کند تا اگر جنگی صورت گرفت به واسطه رابطهای که با ما دارد مورد حمله قرار نگیرد. همچنین حتی اگر بخواهد با اسرائیل رابطه خود را حفظ کند نمی توانست پاسخگوی ملت خود باشد که رابطه با ایران را درست نکردم، ولی با اسرائیل ارتباط گرفتم. در نتیجه بسیار حرکت هوشمندانهای از جانب عربستان بود. مهمترین و بیشترین نفع را عربستان برده است.
دومین نفع را چین از این داستان برد، سومین منتفع داستان آمریکا است و چهارمی ایران است.
چرا آمریکا از این داستان نفع برد؟
در واقع آمریکا در برجام دو میخواست به چه چیزی برسد؛ آن هم بدون اینکه هزینه ای پرداخت کند؟ میخواست رابطه ما و عربستان بهتر شود، مسئله یمن حل شود-که در این راستا مسئله یمن حل خواهد شد- و مسأله عراق و لبنان حل میشود. سوریه و اسرائیل هنوز معلوم نیست به چه سمتی کشیده شوند.
آمریکا در برجام دو میخواست این مسائل را حل کند که کرد. شاید درصدد است که مسأله سوریه را هم حل کند و رابطه سوریه و اسرائیل را مدیریت بحران کند و در قبال آن، حاضر بود امتیازات زیادی به ایران بدهد تا این دستاورد را کسب کند. حالا بدون اینکه امتیازی بدهد به این اهداف رسید. امیدوارم از چینیها امتیازهایی گرفته باشیم.
نقش ایران در این راستا چطور ارزیابی می کنید؟
به نظر من، در این داستان ایران هم نفع برد. این داستانی بود که بازیگران اصلی کم و زیاد در این امر نفع بردند. این که از حالا به بعد باید چه کار کنیم اهمیت دارد. پیش بینی من این است که عربستان و امارات در ایران سرمایهگذاری میکنند تا ثابت کنند رابطه با ایران خوب است.
مدتی است در رسانه ها بحث توافق موقت در زمینه هسته ای را بحث می کنند. تحلیل شما در این باره چیست؟
من قبلا چنین پیشبینی و توصیه کرده بودم. این تفاهم موقت بیشتر دستاورد سیاسی خواهد داشت. یعنی سایه جنگ با آمریکا را از سر کشور برای یکی، دو سال دور می کند و شرایطی را به وجود میآورد که این مسائلی که بیان کردم مثل یمن، لبنان، عراق راحتتر حل و فصل شود. آمریکا هم تمرکز خود را بیشتر روی مسأله روسیه می برد.
در حال حاضر تفاهمی که صورت می گیرد باعث می شود زمان را بخریم تا به صورت پنهانی دوباره با آمریکا وارد مذاکراتی شویم که قراردادی قویتر انجام شود. حال سوال این است که برای آمریکا چه چیزی خوب است؟ اینکه ما به سمت 90 درصد نمیرویم و پذیرفتیم فریز کنیم. فریز یعنی بالاتر نمیرویم و چیزی کم نمیکنیم.
لذا هر چیزی که داریم سرجای خود باقی می ماند و هیچ چیزی را نمیدهیم که برود. همه چیز سر جای خود است و تولید خود را انجام میدهیم. 60 درصد تولید داریم و اگر این را میدادیم ابزاری برای فشار بر آمریکا نداشتیم. آمریکا میداند اورانیوم در ایران انباشته میشود و نگران است. لذا میخواهد سراغ این موضوع بیاید. ما اینها را نه تنها نگه میداریم، بلکه فعالیت خود را همانطور ادامه میدهیم. فقط افزایش نخواهیم داشت. بهتر است اسم این را جلوگیری از افزایش تولید بگذاریم. آمریکا مطمئن میشود ما سراغ 90 درصد نمیرویم. از این لحاظ خیال آمریکا راحت می شود. از لحاظ دیگر چون تفاهم است و نیاز به نظر کنگره ندارد. پس برای او این حالت خوب است.
البته برای ما قطعاً برجام بهتر است. تا لحظه آخر بر این باور هستم باید به برجام برگردیم و نفع ما بازگشت به برجام است. البته نیرویی در داخل معتقد است که اگر امر بین وضع موجود و برجام باشد، وضع موجود را ترجیح میدهند. اما اگر ما گفتیم سراغ 90 درصد میرویم، آن وقت آمریکا باید بین بحران یا برجام یکی را انتخاب می کرد؟ در آن زمان موضوع پیچیدهتر میشد. در مجموع این تفاهم هم به نفع نیروهای قدرتمند در ایران است و همان چیزی که بایدن میخواهد. برخی نیروها در ایران میگویند اورانیوم را داریم، غنیسازی میکنیم و همین الان مذاکره میکنیم. چرا اورانیوم را دست دیگری بدهیم و بعد مذاکره کنیم؟ تا زمانی که دست ماست مذاکره میکنیم. این دیدگاه نیروهای داخلی است.
اشاره به تفاهم موقت داشتید. امکان دارد این تفاهم نامه دائمی شود؟
خیر.
چرا؟
چون هیچ یک نمیخواهند. این تفاهم یک مُسکن است.
با توجه به این تفاهم موقت آیا ایران می تواند بهترین بهره را ببرد؟
خیر. گرچه تفاوتی در وضع اقتصادی ایجاد خواهد کرد، برجام این سری برخلاف برجام دفعه قبل با تردید نیست، بلکه با قطعیت است. برجامی که فقط تجارت است و سرمایهگذاری در آن نیست. هیچ کشوری برای سرمایهگذاری نمیآید. دفعه قبل نیز شرکت های کمی آمدند، ولی این امیدواری وجود داشت که بررسی کنند و ممکن است پیشنهاد خوبی شود. برجام مُسکن است و در غالب تفاهم نیست. یعنی نمیگوید من اجازه میدهم نفت بفروشید. نفت تحریم است.
عربستان چقدر می تواند در برجام نقش داشته باشد؟
خیلی کم. ایران با امریکا مذاکره محرمانه ای می کند تا ظرف سال آینده که بایدن دوباره انتخاب شود کارهای برجام انجام شود.
آینده برجام با اتفاقاتی که افتاده چه خواهد شد؟
در حال حاضر تفاهم شده و بعد از تفاهم مذاکرات محرمانه شروع میشود. احتمالاً تا یک سال و نیم تا دو سال دیگر توافقات با آمریکا انجام میشود، در آن صورت یا رئیسجمهور جدید سرکار میآید یا بایدن! و بر مبنای آن عمل میکنند.
منبع: جماران
کلیدواژه: زلزله ترکیه و سوریه ایران و عربستان چین مذاکرات هسته ای برجام ناصر هادیان زلزله ترکیه و سوریه سرمایه گذاری تفاهم موقت وضع موجود برای ما دو سال نفع ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۶۹۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.
به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که میخوانید:
به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟
شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟
الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟
این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟
بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.